هزاران هزار رنگ رنگارنگ
هزاران هزار چهره ی هزار رنگ
هزار عشق، هزار حرف تکراری
هزار گفته که می شود هر کجا یک رنگ
هزار دست رو به سوی آزادی
هزار پنجه که می کشد بر زمین چنگ
هزار گلوله، هزار تفنگ
هزاران هزار سال که می کند دنیا جنگ
هزار مرد پریشانو، هزار مادر گریانو
هزار بچه ی سرگردان، هزار دست، هزار سنگ
هزاران هزار روح ناآرام، قلب آشفته
هزاران دل خون دیده در سینه، تنگ
هزار تبصره ی بی مهر، هزار نکته ی بی نقطه
هزار وعده ی فردا و، هزار حرف قشنگ
هزاران هزار سال ساعت سرگردان
دگر تیک تیک نه، هزار سال دَنگ دَنگ!!
امان!! امان از این همه هزار تو در تو
امان، از این دنیای هزار رنگ!!
"آرام- تیر 1390"
پانوشت:
آرام خلیفه متولد 1363 .
پدر عزیزم: ماندنی فرزند مرحوم حبیب خلیفه.
مادر عزیزم: منیژه فرزند مرحوم شیخ احمد اصبعی.
Aram jan salam, donyaye hezar ranget kheili ghashang bood,barat arezooye salamat o movafaghiyat daram.
درود.
ممنون. نظر لطف شماست. ممنون وقت گذاشتید.
شما نیز سلامت باشید.
آرام جان!
هزار هزاران آفرین ، دختر خوب و نازنین ، فرشته روی زمین ، به روی این زمین نگین ، نری یه وقت به روی مین !
مداد مداد رنگینه ، چهره رو رنگی می کنه ، پاک کن اون دست کیه؟ تا خودشو پاک بکنه؟!!!!
.
نمی دانم تو را چه بگویم ، نمی دانم تو را چه بنامم ، از اینکه در تیر ماه شعر سروده ای در شعفم ، چو اینکه بزرگان شعر ، چون سعدی ، حافظ و فردوسی ، توان شعر سرودن در ماه تیر را نداشتند و آنها در این ماه به استراحت می پرداختند ، و در این روزگار ، به تبعیت از گذشتگان ، مدیر شاعر پیشه انجمن بیشهر نیز به اشعار بیست سال قبل خود رجوع کرده است.
.
آفرین بر شما!
مرحبا به شما!
.
زیبا ، پر محتوا ، جذاب و مرموز ، شعری سروده ای ، تاریخی و بیاد ماندنی!
.
موفق ، موید و دلشاد باشید.
وقتی چریکو حرف می زنه من کمی گیج میشم.
یک عالمه تحسین و به مقدار لازم (که باید باشد) طنز.
ممنون آقای چریکوی محترم.
روزگارتون خوش.
درودی فراوان بر آرام
جالب بود خیلی زیبا نوشتی
میگم ای چرکو ندیدیش؟؟؟؟؟؟
رفتم تو وبلاگش همه داشتن شعر میگفتن اما خوش نبید.
میخوام ازش امضا بگیرم یدیش بهم خبر بده
دوستدار آرام
بزرگمهر
درود آقای بزرگمهر.
ممنون. لطف داری.
والا چریکو آخرین باری که رویت شده ساعت ۷و نیم دیروز بوده که برام کامنت گذاشته. بعدش رو نمی دونم. نترس همین طرفاست امضا گرفتن ازش کاره سختی نیست.
سپاس از حضورت.
سلام بر ارام ارام ها
هزار هزار بار گفتیم و گفتیدازادی و نیماد
ارام گفت نیامد
ما گفتیم نیامد
نکند ازادی هم به جرم محاربه دستگیر شده و رفته اوین
هزار هزار بار بگوییم شاید بیاید
......................................................
شعری زیبا بود
با انکه کوتاه بود ولی خیلی زیبا بود و مانند نام نویسنده اش بر دلها ارامش داد
دوستارشما
علی
درود علی آقا.
فراموش نکنید ما هستیم که می خوایم پس این مائیم که به وجود میاریم. هیچ چیز بدون تلاش به دست نمیاد.
لطف دوستانم منو خجالت زده می کنه.
موفق باشید.
هزار در هزار حیف که من دیر رسیدم و چریکو همچون ویتکنگ ها شبیخون زد و همه حرف های نازنین را به زمین زد و دست بسته به چاکری شما درآورد.
ای هزاران هزار داد و چندین هزاران بیداد از دست این چریکو ِی شداد که داد ما را درآورده است . خودم می دانم و او . خودش می داند و من!
.
بسیار زیبا و امیدوار کننده!
آفرین.
.
ولی فرموده ای:
"امان، از این دنــیـــای هزار رنگ!!"
اما :
من مطمئنم که هزاران هزار سال است که دنیای بی چاره و سرگردان رنگ عوض نکرده و این ما هستیم که...
.
موفق باشید
امیدوارم همیشه با چریکوی طناز در صلح و صفا باشید آقای انصاری.
لطفتون همیشه شامل حال من بوده.
در مورد این دنیای هزار رنگ هم که خودتون بهتر می دونید. بله ما با دستای خودمون ...
خیلی خوش اومدید.
سلام آرامم :
اینم جاااااااااااایزه ....
زمستانی دراز را
با گریه و خون گشتیم
با دامن دامن گل سرخ
آمدیم
تازه بهار را برگ می زدیم
و تبسم را
در کار شکفتن بودیم
ما بودیم و سرآغاز یک بهار
و آسمانی آبی
و کبوترهای بی قرار
ما چنین بودیم ....
.....
تا نخستین برف بارید
برفی که بومی بود
ما ظنین شدیم
بیرون آفتابی را
دست هامان را در جیب فرو بردیم
و به خویش بستیم
تهمت سردی را
زردی را
نامردی را
آیئنه ، حجم تائید بود
و سادگی و صداقت
در آیئنه لبخند می زد
گفتیم : بهار و برف ؟
نه ، نه !
ما چنین بودیم
ما بیرون
در بستر برفی خفیف یخ می بست
ما ابر را ندیدیم
آن ابرهای سیاه را
و امروز
مائیم و تراکم برف های بومی
آیا هنوز نمی بینی
افسردگی را ؟
آن که دیروز با ما
در لبخندی عمومی شکفت
نگاه کن !
او یک بی تفاوت هجده ساله است
که آدامس می جود
و فقط
مجله ورزشی می خواند
کلاهت را بردار
من عابری برهنه پایم و عریان
با من بیا به خیابان
تا بشنوی
بوی زمستانی را
که در باغ رخنه کرده است .
جایزه ی خیلی قشنگی بود فصی.
ممنون که اومدی. ممنون که میای. ممنون که هستی.
سلام آرام عزیز
زیبا بود
خوبه دیگه زدی توی خط شعر و شاعری
امیدوارم توی این راه هم موفق باشی چون شما ماشاالله خوب نگارش می کنید یقین دارم می تونید توی شعرنویسی هم به موفقیت برسید.
موفق و سربلند باشید.
سلام خانمه فاطمه.
نظر لطف شماست. ممنون که وقت گذاشتید.
کمابیش شعر می نویسم اما اونقدر خوب نیستند که خواننده ای رو مجذوب کنه به همین دلیل کمتر توی وبم ازشون استفاده می کنم. همونطور که خوده من دوست ندارم برای مطالب بی معنی وقت بزارم مطمئنم دیگران هم دوست ندارند.
شاد باشید.
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود"،
یک کم کنجکاوی پشت "همینطوری پرسیدم"،
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" ،
مقداری خرد پشت "چه بدونم" و
اندکی درد پشت "اشکال نداره" هست.
بسیار عالی باران.
نامت احساس خوبی به من داد. شاید به این دلیله که بارون رو دوست دارم. باورت میشه من تمام تابستون به انتظاره رسیدن زمستونم برای دیدن بارون؟
خیلی خوش اومدی.
با سلام
مطلب زیبایی بود
موفق باشید
درود فراوان بر آقا جمال
حالتون چطوره؟ خوشحالم که اومدید.
لطف دارید.
چی بگم که خودم هم پرسپولیسی هستم و دائم در جنگ با پدره عزیز. فوتبال یه بازیه و بحث بین طرفدارها هم یه بازی.
چیکار کنیم دیگه.
اسلام علیکم یا آرام
ایجور که معلومه آخر همه رسیدم
هزار رنگ توی هزارتوی زندگی شاید هیچ هزاری نباشدو هزارش یه ریال نی ارزد
ایشالله که اگه یه موقع به این هزاران رنگ دچار شدی از اون هزار رنگی باشه که هزارش یه ریال نه ارزد
پیروز باشی
درود بر آقا وحید.
نه خیلی هم آخر همه نیست. هنوز یه نفر هست که غیبت داره.
فکر نکنم هیچ وقت به این هزار دچار بشم. این هزاری که به قول شما به ریال نمی ارزه.
شاد باشی.
خیلی خوشکله ، به دل می نشینه. با تو موافقم
امان ، امان از این همه هزار تو در تو امان از این دنیای هزار رنگ .
ای کاش روزی برسه که دیگه تفنگ و جنگ و دلهای تنگ ... وجود نداشته باشه و دنیای ما پر از حرفهای قشنگ و نور و قلبهای پاک بشه. به امید صلح و صفا توی این دنیای هزاررنگ.
موفق باشی
درووووود
به شعرم نگاه کن مهرنوش!!! این دنیا حتی اگر ما هم نخوایم هزار رنگه. رنگ هایی که خیلی قشنگن ولی خب ما رنگی رو بدون دست کاری نگذاشتیم.
به آرزوی آرزوی شما زن برادر عزیز.
ممنون که وقت گذاشتی.
شاد زی.
شب!!
*.
شبی پر از شب
به سیاهی و دیجوری خود
که
چشم دیدن ماه ندارد
و بد شگونی آن
آسمان زلال سیزدهم را
به کسوف می کشاند
و
به روشنائی
نه!
می گوید
شب!
*
شبی
که گرگهای آزادیخواه
با آوازی آزار دهنده
پارس سگهای خزیده
در بوته زارهای قلعه مخوف گرگین را
به دعوت فرا می خوانند
و خوابهای سنگین زمستانی را
در چاله های نمور
آشفته می سازند
شب!.
*
آن شب
رنگها
آرام آرام
بی رنگ!
رنکارنک!
و هزار رنگ می شوند
و
بیشهر آباد را
خیالات در بر می گیرد
و شبی
مملو از خاطرات دلتنگی را
به تصویر می کشد
شب!.
*
حاجی
نثرتون خیلی حرف ها داره آقای انصاری.
خیلی زیبا سرودید. بهتون بخاطر ذوق هنری که دارید تبریک می گم.
**
به راستی که رنگ ها
آرام آرام
رنگ می بازند!!
و دیگر
یک رنگ،
یک رنگ نیست!!
یک رنگ
هزار رنگه رنگارنگ است.
**
شاد باشید حاجی. خداوند یارتون باشه.
هله ماندنی با کوله باری از رنگ
<strong>سرکار خانم آرام مدیر محترم و خوانندگان ارجمند وبلاگ...
مقدم نیکوی شما را گرامی می داریم
***
شب شعر ماه تمام
.
جشن میلاد حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرحه الشریف
با حضور شعرای ارحمند استان آقایان:
× شحاع، تمهید، مظفری ،انصاری، موسوی انصاری،...
× هنرمندان عزیز گروه موسیقی آوای بیشهر...
× و تقدیر از هنرمند برگزیده حوزه هنری استان : آقای عبدالمحمد( مهدی) انصاری
.
سالن اجتماعات مسجدالرسول(ص) هلیله
زمان : یکشنبه . ساعت 2130 -مورخه 26/4/1390
به امید خدا.
متشکرم از دعوتتون.