صبح که اومدم محل کارم اولین کاری که کردم باز کردن وبلاگم بود. بله، دقیقاً همون چیزی رو دیدم که منتظرش بودم. چرکوی سابق با نام جدید چریکو برگشت. وقتی رفت با خودم گفتم بر
می گرده، درسته، این فقط یک حدس بود، ولی دیروز صبح به یقین رسیدم و امروز با دیدن وبلاگش که زنده و پر از انرژیه سرحال شدم. مخصوصاً وقتی کامنت دوست عزیزم (برام یه دنیا ارزشه و نمی دونم چه چیزی رو جایگزین کلمه ی عزیزم کنم) فصیحه رو دیدم که شعر زیباش رو به مردم محلم تقدیم کرده نتونستم احساسات خودم رو بیان نکنم و تصمیم گرفتم این پست رو بزنم.
آرامم :
باور نمی کنم که کوی و برزن ها - شهرها و محله ها بتونن بشن حائل میان آدما و معیاری برای سنجش و یا سد میانشون
نه باور نمی کنم هر فردی در هر جایی در قالب خودش یک من قشنگه..
صفا و معرفت را هر جایی می شه دید - چه در هلیله - چه در اکباتان - ولی با چشم بصیرت - و نه با چشم سر !
تقدیم به تو و تمام هم محلی های با صفای هلیله :
چه خوب بود که می شد به انتها برسم
به انتهای مه آلود جاده ها برسم
بدون ساعت - بی چتر - و خیس در باران
به انتهای زمان - پشت لحظه ها برسم
با قلب شب زده ام با دو کفش نورانی
به محله کوچک شما به روح بزرگتان برسم
ستاره ای بگذارم در مشتتان
و سخت گریه کنم - عاشقانه - تا برسم
کبوتری باشم - نه مسافری غمگین
به یک دریچه که پر می دهد مرا - برسم
چه خوب بود که می شد از اکباتان
به هلیله برسم - به تو و ..... برسم
پ.ن: امروز چقدر خوشبختم. امروز همه چیز دارم. چیزهایی که شاید فقط امروز مال من باشن.
من چیستم؟
لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب
که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی نشان
در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ
به امیددیدن همیشگی ستاره هاازدیارخودمان هلیله.......
به امید خدا.
سلام آرام
من هم خوشحالم از برگشت دوستمون چرکو
و چقد زیبا بود سروده فصیحه عزیز که به گفته خودت هیچ کلمه را برای ایشون نمیشود جایگزین عزیز کرد هرچند که حضور فزیکیش ما سعادت نشده ولی همیشه در کنار ماست
چه اکباتان چه هلیله
و اما آرام
میرسیم به جمله آخر پستت یا پ . ن
آرام یه جمله است توی کتاب بیگانه آلبر کامو میگه اگه آدم یه روز زندگی کرده باشه میتونه صدسال زندان رو تحمل کنه چون همون یه روز به قد صدسال خاطره برا خودش داره
پیروز باشید
ok thanks sir.
با سلام
منم مثل شما امروز صبح اول وقت سایت چریکو رو چک کردم
منم منتظر برگشتن ایشون بودم
خوشحالم از اینکه در فضای مجازی محل دوباره خوشحالی دوستام رو میبینم
حس خوشحالی حس خیلی خوبیه
و در آخر ممنون از دوستتون بابت شعر قشنگشون در مورد
محل
موفق باشید
سلام آقا جمال.
خواهش می کنم. دوستم تشکر شما رو حتماً می بینه.
شما نیز.
باید بلند بود
باید گشاده بود و رها
فواره ها سر در گوش یکدگر به زمزمه می گفتند
پائین
هر چه می خواهند از هم دورمان بدارند
بالا
وقتی بلند شدیم و رها
دست هامان به هم می رسد
فاصله ها در چه کارند ؟
آری آرامم :
اینجا اکباتان است
و زنی
در ادامه سطور خوانده شده
از نردبان آغاز بالا می رود
به ورودی 7 می رسد
و به آنهایی که آن سوی حرف هایش ایستاده اند سلام می دهد
و می گوید :
عشق نه دیروز بود و نه فرداست
اینجا فاز یک است
فاز امروز
با تمام اتفاقات کوچک و ساده ای
که نامش زندگی ست .
آری آرامم :
با نجوایی کوچک در گوشم
مرا فصیحه خواندند
تا معنا شوم به گشادگی سخن
ولی در هجای واژه ها آموختنم ...
حتی به اعتبار واژه فصاحت هم نمی توان زیاده گفت !
که باید به وقتش
کم ، ولی گزیده گفت .
ارادت دارم خدمت تمامی خوبان ، و در انتضار فرصتی مغتنم ، می مانم تا از نزدیک هلیله و ساکنانش را ببینم و حس کنم و سبدی از اخلاص را تقدیم مهر نابشون کنم .
ای بابا!!
ای بابا!!
آخر سر باید با مردم محله بسیج بشیم برای آوردنت.
من که منتظرم. یا علی بگو بیا دیگه.
آرام جان!
فصیحه خانم ، بسیار زیبا و دلنشین فاصله دوستی ها را کم کرد و ثابت کرد می توان همدیگر را دوست داشت هر چند فاصله ها زیاد باشد!
از کبوتر و پرآن سروده ، ناخودآگاه این به خاطر آمد :
عشق به شکل پرواز پرنده است!
عشق خواب یه آهوی رمنده است!
عشق چشمه آبی اما کشنده است!
من میمیرم از این آب مسموم!
اما اونکه مرده از عشق تا قیامت هرلحظه زنده است!
مرگ عاشق !
عین بودن !
اوج پرواز یه پرنده است!
موفق ، موید و دلشاد باشید.
می تونیم با دلهامون فاصله ها رو برداریم. کمی محبت و معرفت نیازه که گاهی از هم دریغ می کنیم.
به یقین تا هم نوایانی مانند شما دارد این چریکو می ماند ومی گوید. اما بی شک باز هم به کلام نوازشگر شما نیاز خواهد داشت.
حالا که اومده براش آرزوی ماندگاری طولانی توأم با صبر و حوصله دارم.
سلام خوشحالم که به خاطر هم عقیده بودنمون ...
چه شود تو این 6-7 ساله که دارم می نویسم هیچ موقع رو روزای اپم اینطوری مانور داده نشده بود که تو این پسته عنوان شده البته بد هم نشده هاااااااااا...
شاد باشی همیشه شاد شاد شاد
شما هم شاد باشی زری خانم.
سلام دوست خوبم
ممنونم از لطفتون.
منم لینکتون کردم.
شاد باشی و موفق
خواهش می کنم وظیفه بود.
دور وصل.
.
ما انتها نداریم چون راه چمبرین است
با آسمان به دوریم با کهکشان قرینیم
.
چون مهره های تسبیح بر گرد رشته خویش
چرخان به پیچ و تابیم گرذنده چون زمینیم
.
گر آن به خطه ری ور این به ملک بیشهر
ما این و آن نداریم هم آن و هم همینیم
.
دوری نمی شناسیم هجران نمی پذیزیم
پیش و پسی نداریم هم پیش هم پسینیم
.
خاحی
شعر بسیار زیبایی بود. ممنون.
دوری نمی شناسیم
هجران نمی پذیریم.
مرگ در رقص بادها گم میشود
انگاه که قلم می خشکاند فاصله ها را
پایدار سبز باشی
به به رد شدن از فیلترینگ.. خوشحال شدم.
خوش اومدید.
درود
من تو وبلاگم یه مطلب نوشتم از شما دعوت میکنم بیاین ببینین
لطفا به همه نیز خبر بدید مخصوص تمام بیشهریاست
چشم حتماً.
تقدیم به شما
مهتاب از میان سینه خشک و پر شیار برم جابر در جیر جیر جیرجیرکهای خفته در سینه
سینه سنگ های خاموش گذر میکرد
در میان برگهای سدر سایه گستر بر خاک خاموش پیر جابر ره سوی
پرهای سبز نخلهای خاموش در مسیر ماسه ای رقصان .چه شیری . بو سه بر شانه گزهای
خفته در اغوش ماسه های روان پا بر ساحل زر افشان خلیج ابدی فارس می گذارد
با تنی عریان به رنگ دوست داشتن به شنا مشغول اری تن میشست بر چهره اب
و چنین می افکند اینک صدای شستن اندام او در سکوت شب . بانک اب . لحظهای بر او خیره
به نگریستن ادامه میدهد بی تاب میشود خود را چو یک پاره شوق بر روی ماه می افکندو
تن عریان او را در اغوش میگیرد میفشرد و میفشرد انچنان سخت که جان میدهد
این است عشق مهتاب به ابی ارام و سرزمین مادری
اما ما..........................
آره اما ما..
ما در جمع زندگی می کنیم و همیشه اون اکثریته که تصمیم می گیره خواه یا ناخواه.
ممنون از شعر زیباتون آقای انصاری.
آرامم :
اومدم تا جایزه ای رو که طلب کردی تقدیمت کنم ، راستش می خواستم تو سایت خودم بهت اهداش کنم ، ولی دلم نیومد دوباره بکشونمت اونجا ، پس با عاریتی از عشق تقدیم به تو نازنین :
تقویم ، شرمسار هزاران نیامدن
یک بار آمدن ، و پس از آن نیامدن
اما تو با نیامدنت نیز حاضری
کم نیست از تو چیزی از این سان نیامدن
دوست دارم دوثت داشتنت را ....
ممنون. ممنون فصی. ممنون. نمی دونم این ممنون می تونه تمام احساس من رو برسونه.
آرام جان!
.
این نظرو فرستادم چون انجمن همیشه شماره 13 نظرات منو 14 می کنه ، چون اعتقاد عجیبی به نحسی عدد 13 داره ، من هم به پیروی از ایشان ، چون نوشته های آرام را دوست دارم ، شمارنده 13 نظرات نرسی را 14 می کنم تا از اهل اونا محفوظ بمونه!
.
برا پست جدیدت هم بعدن نظر می دم.
.
موفق ، موید و دلشاد باشید!
درود چرکو.
با اینکه معتقدم هیچ چیز نحسی وجود نداره ولی ازتون سپاسگذارم. منظورت از اهل اونا خودمونیم دیگه؟
یا حق.