استادت نگات می کنه و میگه:
حالت خوبه؟ "اصلا خوب نیستی و از اون روزاست که نمی خوای دنیا باشه" الکی می خندی و می گی:
- آره خوبم. فکر کنم کمی خوابم میاد استاد.
میای خونه مادرت می پرسه:
عروسی بهت خوش گذشت؟ " هیچ وقت عروسی رو دوست نداشتی" الکی می خندی و میگی:
- عالی، جات خالی بود باید می اومدی.
دوستت میگه:
همه چیز روبراهه؟ "اصلاً هیچ چیز بر وفق مرادت نیست" الکی می خندی و میگی:
- البته که روبراهه.
رئیست بعد دو سه روز تماس می گیره:
امروز کار چطور بود؟ کارا خوب پیش می ره؟ "دلت از محل کارت به هم خورده جدیداً، و می خوای با تمام وجود از همکارات فرار کنی"
- همه چیز عالیه مهندس.
بله، تظاهر به روبراه بودن همه چیز می کنی.
صورتک لبخند تمام روز روی صورتته، یعنی اینکه تمام روز خودت نبودی، وقتی می خوابی از بس الکی لبخند زدی عقده ای شدی و تمام غمات کابوس میشه. می خوای یه راه پیدا کنی برای شبات که نخوابی. میشینی و ماه رو نگاه می کنی اونقدر که ماه دیگه توی محدوده ی نگاهت نیست و درخت خونه ی همسایه ماه رو ازت می گیره. خوب، در هر صورت ماه بیچاره هم نمی تونه تا کله سحر با تو باشه.
خسته شدی، می خوای برداری این صورتکو، می خوای مثل تمام آدمای دنیا بعضی وقتا که غمگینی تو خودت باشی، می خوای وقتی با همکارت بحثت میشه بتونی حرف دلت رو بهش بزنی، می خوای اگر شکستی راحت هق هق کنی، حتی می خوای کمی قهر کنی، کمی تند حرف بزنی، اصلاً بزاری یه نفر باشه دلش برات بسوزه، بزاری یه نفر بیاد به قولی نازتو بکشه، می خوای داد بزنی و بگی می خوام نباشه این زندگیه نکبتی.
کمی تکون می خوری، می خوای شروع کنی، بیدار می شی می خوای مسواک بزنی می بینی خمیر دندون نداری مسواکت رو می کوبی به دیوار، الکی اول صبح پاچه ی همکارت رو می گیری، با راننده برای کرایه زیادش بحث می کنی، حوصله ی خودت رو نداری و اخمات تو همه. می خوای از غمات بگی همه مثل طاعون زده ها ازت فرار می کنن.
می بینه که:کسی غم ها رو دوست نداره، کسی آدم غمگین رو نمی خواد، می بینی که هر کسی به اندازه ی خودش بار غصه هاش سنگینی می کنه و اصلاً دوست نداره از غم بشنوه.
بیخیال میشی و صورتک دلگیرت رو ترجیح می دی. هرچند گاهی این مردم...
- عجب آدم سرخوشیه...
- الکی خوش...
- بیخیاله بی غصه...
- ...
و تو می خندی به مردمی که چقدر تغییر کردن و نمی تونی به راحتی باهاشون کنار بیای.
سلام
سلام.
خواندم . بسیار حالب بود.
.
حرف:
در این داستان نزاعی بین ضعفهای تحمیلی و وجدان پاک من و شما در جریان است. ذات در جستحوی چاره و ملکه ضعفها ناتوان و چون نفس تربیت نشده امان کم می آورد لذا به ناگزیر من خود را زیر صورتک پنهان می کنیم.
خیلی از ما ها یا همیشه زیر صورتک متغیر دلخواه خود پنهانیم و یا چون در مواجهه با رقیب (پدیده یا فرد) چاره جوئی و تدبیرمان قد نمی دهد صورتک دلخواه موضعی را بر چهره ذات خود می کشیم و موقتا تسکین می یابیم.
آری حاجی.
چه گویم که غمم بسیار است ، و اما این صورتک تسکین می دهد آلامم را.
آرامم :
چرا نقاب ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سر بچرخان ، از تنت بیرون بیا ، لختی برقص
در هوای چیدنت دستان من دل می شود
سر بچرخان ، از هوا سرشار شو ، قدری بخند
قلب من با خنده گرم تو کامل می شود .
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااا
این بار من اول شدم
نوبت توست
جایزه می خوااااااااام
و اما جایزه ام :
یک جرعه لبخند
از لبهای مهر گویت
باشه ؟
قربونت برم. خوش اومدی. یه لبخند بدون صورتک تقدیم به تو مهربان.
آرام عزیز
نبینم غمگینی
من که از تو فقط فقط لبخند دیدم. هیچ وقت ندیدم اخم کنی.
دلمم نمی خواد غصه خوردنت رو ببینم.
اما خدا نکرده اگه خسته شدی و حالت گرفته بود ماه رو نگاه نکن. ماه نگاه کردن مال وقتیه که حالت خوبه و سرحالی.
دوستت دارم آرام بانو
درود بر شکوفه خانم گل. دلمون برات تنگیده دختر. کجایی؟ یه قرار بزار همدیگه رو ببینیم. مواظب خودت باش. باشه؟ آفرین.
با سلام
مطلب قشنگتون رو که خوندم یاد ترانه ای افتادم که قبلا گوش داده بودم :
ای ﺑـﺎزﻳـﮕﺮ! ﮔـﺮﻳـﻪ ﻧـﻜـﻦ، ﻣـﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﻮن ﻣـﺜﻞ ﻫـﻤﻴﻢ
ﺻﺒﺤﻬﺎ ﻛﻪ از ﺧﻮاب ﭘﺎ ﻣﻴﺸﻴﻢ ﻧﻘﺎب ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻲزﻧﻴﻢ
ﻳﻜﻲ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻴـﺸﻪ و ﻳﻜﻲ ﻣﻴﺸﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺪوش
ﻳﻜﻲ ﺗﺮاﻧﻪﺳﺎز ﻣﻴﺸﻪ ﻳﻜﻲ ﻣﻴﺸﻪ ﻏﺰل ﻓﺮوش
ﻛﻬﻨﻪ ﻧﻘﺎب زﻧﺪﮔﻲ ﺗﺎ ﺷﺐ رو ﺻﻮرﺗﻬﺎی ﻣﺎﺳﺖ
ﮔﺮﻳﻪﻫﺎی ﭘـﺸﺖ ﻧﻘﺎب ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻲ ﺻﺪاﺳﺖ
ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻲ ﻳﻪ دﻓﻌﻪ ﻗـﺪ ﺑـﻜﺶ از ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎب
از رو ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺣﺮف ﻧـﺰن، رﻫﺎ ﺷﻮ از ﺣﻴﻠﻪی ﺧﻮاب
ﻧـﻘﺶ ﻳـﻚ درﻳـﭽـﻪ رو رو ﻣـﻴﻠـﻪ ﻗﻔﺲ ﺑﻜﺶ
ﺑﺮای ﻳﻚ ﺑﺎر ﻛﻪ ﺷﺪه ﺟﺎی ﺧﻮدت ﻧﻔﺲ ﺑﻜﺶ
ﻛﺎﺷﻜﻲ ﻣﻴﺸﺪ ﺗﻮ زﻧﺪﮔﻲ، ﻣﺎ ﺧﻮدﻣﻮن ﺑﺎﺷﻴﻢ و ﺑﺲ
ﺗـﻨـﻬﺎ ﺑـﺮای ﻳـﻚ ﻧـﮕـﺎه، ﺣـﺘﻲ ﺑـﺮای ﻳـﻚ ﻧﻔﺲ
ﺗﺎ ﻛﻲ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺧﻮدِ ﻣﺎ ﻧﻘﺎبِ ﻣﺎ ﺣﺮف ﺑﺰﻧﻪ؟
ﻣﻲﺧﻮام ﻫﻤﻴﻦ ﺗﺮاﻧﻪ رو، رو ﺻﺤﻨﻪ ﻓﺮﻳﺎد ﺑﺰﻧﻢ
ﻧـﻘـﺎﺑـﻤﻮ ﭘـﺎره ﻛـﻨـﻢ، ﺟـﺎی ﺧـﻮدم داد ﺑﺰﻧﻢ
موفق باشید
ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز از روی حقیقتی نه از روی مجاز
یک چند در این بساط بازی کردیم رفتیم به صندوق عدم یک یک باز
وقتی داشتم این مطلب رو می نوشتم خودم هم به یاد این شعری که نوشتی افتادم آقا جمال. خوش اومدی.
می گن بخند تا دنیا به روت بخنده. سختیه زندگی هم صد سال اوله.
تا آنجایی که از نوشته های قبلی شما دستگیرم شد ُ علقه ای با فلسفه دارید .به گمانم این تضادرا نیز فلسفه پاسخ دارد.البته از دید فلسفی اگر بشود نام آن را تضاد گذاشت.
سلام.
آقای رحمت اله. انسان مدرن هرچقدر بیشتر به دنبال شادی می گرده، بیشتر آرامش خودش رو از دست میده، درسته، این یک موضوع فلسفیه که تضاد در اون وجود داره.
نمی شنیدمش
حتی وقتی که فریاد می زد...
باید زبان اشاره می دانستم..
شاید!
بعضی نثرها اینقدر معنا دارند که آدم رو به فکر فرو می برن آقای انصاری.
آرامم :
از این همه دلتنگی که بگذریم ،
آغوشت چطور است ؟
در ضمن چرا کامنت ها رو دیر می زاری ؟ بد
فکر کردم به اشتباه اولین نفرم که کامنت می زارم ، بد
آرام جونم :
تقدیر ، تقویم افراد عادی ست
ولی تغییر ، تدبیر اشخاص عالیست
پس خواهشا این نقابو دور بنداز و در جهت یک تغییر قشنک از بودن تا شدن .... ذهنتو نوازش بده و تربیتش کن تا همیشه و در تمامی احوال و تحت هر شرایطی ناملایماتو ریز ببینه ، آنقدر ریز تا مرز محو شدنشون ، اگرم نتونستی فقط کافیه بسپاری شون به عشق الهی و رهاشون کنی ، تا به وقت و طریق خودش در قالب صلاحت نمودارشون کنه ، باور کن کار سختی نیست ، امتحان کن .
توکل به خدا = رهایی = عشق تا به همیشه
آغوشمان برای دوستان باز است بانو.
اگر اولین نفر نبودی، اولین نفر بعد اولین نفر بودی که!!
باشه!!
چشم!!
کامنت های عزیز رو این یکی دور روز دیر جواب دادم منو ببخشید دیگه بخدا خیلی گرفتار بودم.
فصی جونم!! هزاران راه را آزموده ام و همه به خدا رسید.
در مورد نقاب هم می تونم بهت قول بدم روزهایی برش دارم که واقعاً خوشحالم و لبخنده روی لبام واقعیه. در غیر این صورت برای دوستانم دلسرد کننده خواهم بود.
ممنون اومدی. حواسم باشه کامنتتو زود تأیید کنم دعوام نکنی.
آرام جان!
خوبی که ان شاءالله؛
راستش خواستم برم تو کار لعبتک و صورتک ، گفتم نه ، تو را چه به کار صورتک یا شاید هم لعبتک ، این دامی است که سید جمال بپا کرده ، بگذار تا خودش در همان دام خودخواسته ، گرفتار آید و درس عبرتی گردد برای روندگان به دنبای لعبتکان!
مطلب زیبایی است؛
بیان و نشان دادن آن چیزی که نیستیم ، خصیصه قریب به اتفاق همه ماست ، آخه خیلی هامون مجبورمیشیم خودمون رو به عنوانی که نیستیم معرفی کنیم ، معرفی خود به عنوان دانا ، معرفی خود به عنوان مصلح ، معرفی خود به عنوان منجی ، معرفی خود بعنوان مذهبی ، معرفی خود به عنوان دارا ، معرفی خود به عنوان ... ، همه و همه بالاجبار واکنشی است در بار کنش اطراف یا کنشی است در برابر واکنش اطراف!
موفق ، موید و دلشاد باشید.
درود آقای رفیق
خدا رو شکر خوبم. مطمئنم از لعبتک و صورتک تو پست بعدیت استفاده می کنی.
خوب مسلماً همینطوره ما در جمع زندگی می کنیم و با توجه به هر محیطی گاهی مجبوریم تغییر کنیم. خوشبختانه تظاهر به معنای بد هیچ وقت در من وجود نداشته و همیشه یک رنگم. مشکل اینجاست که گاهی قایم کردن غم ها به پشت صورتک لبخند انسان رو پا در میاره.
اسلام علیکم یا آرام
بابا دس مریزا عالی واقعا عالی به این میگن یه دلنوشته فنی
داری کم کم به جریان سیال ذهن وارد میشی
خیلی خوشم اومد از قالب نوشته و همخونی بسیار خوبش با محتوا
ولی.....
چشم ها را باید شست
و
جور دیگری باید دید
راسی منم ماه رو دوس دارم البته نه به اندازه جبار
درود بر آقا وحید
از اینکه هر از چند گاهی نوشته ی منو تحسین می کنی ممنونم.
بله منم خیلی وقته چشمامو شستم و گرنه نمی تونستم به این (مردم که با من، به ظاهر یک دل و یک رنگ بودند) لبخند بزنم.
خیلی وقته جبار درست حسابی نیست و من دست به دامن ماه شدم. چه بکنیم با این گرد و خاک و هوای ابری دلگیر که دست از سر ما بر نمی داره.
سلام آرام
.
در یکی از وبلاگها نظری را با عبارت (اوکی) تحت عنوان آرام مشاهده کردم .
حیفم آمد فردی ایرانی با سواد و آگاه از قدمت فرهنگ غنی و زبان شیرین پارسی که در طلیعه کار خود واژه نرسی را نیز به کار گرفته ، نیازمند عبارت نا مأنوس و اشتباهی o.k باشد.
.
شیرین سخن باشی.
گاهی که نمی دونم چی بگم از این کلمه استفاده می کنم. زیاد هم نامأنوس نیست چون توی فرهنگ خودش معنی بله رو می ده . ما توی مکالمات روزانمون خیلی از کلمات انگلیسی رو به کار می بریم ولی از اونجا که وارد زبان شدند زیاد به چشم نمیان متاسفانه این اوکی کمی روشن تر از بقیست هرچند کوچکتر. چشم حاجی سعی می کنم کمتر استفاده کنم. و دوباره به وبلاگ بیشهر آباد سر خواهم زد. ممنون.
آرام بانو شما فصیحه جون رو از تهران دعوت میکنی بیاد هلیله رو ببینه! اونوقت من رو که بصورت خیلی طفلکی در ولایت بهمنی هستم دعوت نمیکنی؟
بخدا من تا حالا نیومدم هلیله
دعوت کنی با کله میام
دخترک مهربان ولایت بهمنی تو که نیاز به دعوت نداری عزیزم. کلبه ای داریم درویشی و همیشه درش به روی شما باز.
بعضی خنده هانشان ازدرددرونی وسخت ماست....
دیگرنمیتوان به اجبارهم خندید.....
دوچه، آلبرت هوارد میگه زندگی رو زیاد جدی نگیرید چون هرگز از اون زنده بیرون نمی رید. یه خورده بهش عمیق نگاه کنی الکی هم که شده لبخند میزنی. پس بخند حتی به بدی ها.
یا حق.
خدمت آرام
عرض می شود
*
سال ها پیش درآمریکا کارگر انگلیسی کم سوادی در انبار کالایی کارمی کرد.
او موظف بود تعداد کالاهای هرگونی را بشمارد و در صورت صحیح بودن تعداد،روی گونی بنویسد ALL CORRECTچون این کارگر طرز نوشتن این کلمات را بلد نبود با استفاده از صدای اول کلمات علامتی روی گونی ها می گذاشت.به این صورت که به جای ALL A از O و به جای CORRECT C
از K استفاده می کرد , و مخفف آن را به غلط می نوشت OK
*
البته تأسی و تقلید از رفتار نیکو و تکرار گفتار نیکو همیشه پسندیده است.
.
ارادتمند حاجی
فلسفه ی کلمه ی اوکی رو نمی دونستم و برام خیلی جالب بود. ولی آقای انصاری این کلمه که سال ها قبل اینچنین به وجود آمده در زمان حال معنی خاص خودش رو داره و کسی به این مرد بیسواد فکر نمی کنه. من فکر می کنم توی زبان ما هم امکان داره خیلی کلمات اینچنین به وجود اومده باشه.
نظر شما محترمه و من تمام سعیم اینه که از شما و تمام کسانی که مطالبشون رو می خونم موضوهات خوبی رو یاد بگیرم و اگر امکانش باشه راجع به موضوعی با هم بحث کنیم تا به نتیجه ی واحدی برسیم. هدف از انتقاد و بزرگ کردن یک موضوع رسیدن به یه جواب خوب و یه دیده واحده نه خدایی ناکرده ایجاده ناراحتی و لجبازی کردن. من و شما تا همیشه با هم سر موضوعات مختلف بحث خواهیم کرد و می دونم که هیچ کدوم از نظرات همدیگه ناراحت نخواهیم شد.
من نیز ارادتمند شما هستم. روزگارتون خوش.
سلام
بله
.
بنده معتقدم که ملت ما، زبان ما ، دین ما ،مذهب ماُ، فرهنگ ما در مقایسه بهترینند لذا جوانان ما باید در نگاهبانی این گنجینه های عظیم کوشا بوده و از نفوذ و دستبرد بیگانگان حتی در حد واژه هائی چون بای بای و مرسی نیز محافظتش نمائیم.
البته علم مفید و هنر فاخر را از هرکه باشد می پذیریم و در ارتقاء فرهنگ اصیل خود از آن بهره می گیریم. لیکن به عادتها ،رسوم ، اصطلاحات و تکیه کلامهای ضعیف دیگران تأسی نمی کنیم.
.
و...من می گویم::
.
دین ما اسلام و ملک ایران بود
دور از اندیشه دیوان بود
.
ما به فر دین به دنیا سروریم
در شکوه ملک بر عالم سریم
.
کورش آن مرد سیاست زان ماست
احمد آن فخر امم جانان ماست
.
ما خمینی را به عالم زاده ایم
ما ز قید شر ق و غرب آزاده ایم
ما...
نظرات ما در بعضی جهات با هم متفاوته و گاهی هم متضاد با همدیگه. نظر من اینه که هیچ کس نمی تونه این ادعا رو داشته باشه که، دین من، فرهنگ من، زبان من بهترینه . در اینکه ما فرهنگ غنی و بزرگی داریم شکی نیست و من به شخصه از آریایی بودن خودم مفتخرم و برای فرهنگم احترام قائلم.
سلام مرسی که به من سر زدید
خواهش می کنم.
سلام
.
تشکیک در برخی از ادعاهائی که بنده کرده ام رواست اما در اینکه دین ما بهترین است شک مکن .
چون
( الاسلام یعلوا ولا یعلی علیه)
.
انشاالله ادیان ُ، مذاهب و کتب مربوطه را مطالعه و بنده را نیز از نتیجه بهره مند فرمائید.
.
باز هم سلام.سلام سلام.
شما منظور من رو خوب متوجه نشدید آقای انصاری یا شاید هم من بد گفتم. من گفتم هیچ کس نمی تونه ادعا کنه که من بهترم یا دین و فرهنگم بهتره. من نگفتم دین ما بهترین نیست. دین ما اگر همانطور که انبیا و خداوند به ما عرضه کرده دست نخورده باشه بله، بسیار کامله و من شک ندارم. امیدوارم منظور من رو واضح متوجه شده باشید. چون دوست ندارم بعضی مسائل رو باز کنم و به این زودی نرسی 2 رو از دست بدم.
من مسلمانم ولی هرگز نخواهم گفت که دین من برترین است چون بر این اعتقادم که برتر دانستن خود نشانه ی ضعف من خواهد بود زیرا دیگران را ضعیف جلوه داده ام. ایمان من به خداوند در قلب من است نه در زبانم.
خوشحالم که مسالمت آمیز با هم بحث می کنیم.
یا حق.
اخ گفتی...
گاهی دلم می خواد صورتمو هم با صورتک بکنم تا دیگه صورتک جایی برای نشستن نداشته باشه و تمام بشه همه این من نبودن ها..
نکنی این کارو دختر؟!!
مواظب خوبیهات باش سارا جان.
آرام جان!
.
نگی یه نفر به دو نفر یا چند نفر به یه نفر!
.
بعضی مقولات نیاز به بحث در همان حیطه دارد ، ما مسلمانیم ، قرآن را قبول داریم ، پس باید این آیه را نیز قبول داشته باشیم که :
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (آل عمران، 19)
یعنی اسلام آن دین حق است که در طول تاریخ بخش های آن تجلی پیدا کرده است و آن کاملش آخرین نسخه اش که در واقع اسلام کنونی است به معنای خاص در مقابل ادیان دیگر ظهور کرده است.
آری ، اسلام واقعی را باید با قرآن و فرستاده واقعی آن یعنی حضرت محمد(ص) سنجید ، و فکر نمی کنم برتر دانستن و شناساندن آن به دیگران به عنوان اکمل دین ، نشانی از ضعف دین یا ما باشد، چون واقعیتی بیان می شود.
البته اینکه فرقه های مختلف ، مذاهب گوناگون ، تفسیرهای متضاد و ... از دین اسلام می شود و بر اساس آن هر دسته ای خود را اسلام واقعی می داند ، مقوله ای دیگر است و بحثی دیگر می طلبد.
موفق ، موید و دلشاد باشید.
درود جناب ....
خوشحالم توی بحثمون هستید.
من بر این باورم که هر انسانی باید در مورد دینی که قراره از اون تابعیت بکنه ، تحقیق کنه و خودش به این باور برسه که چه چیزی برتره. اگر من به کسی بگم دین من برترینه اون منو ضعیف می دونه چون خودم رو برتر دونستم. من به اون شخص خواهم گفت من مسلمانم و دینم رو دوست دارم پس در مورد اسلام تحقیق کن. مطمئناً اون شخص اگر دنبال یک دین کامل باشه اسلام رو قبول خواهد کرد. پس نیازی نیست به کسی بگم دین من برترینه. من واقعیت رو نمی تونم به کسی نشون بدم فقط می تونم اعتمادی رو جلب بکنم و اجازه بدم واقعیت با تدبیر و تحقیق در فردی به وجود بیاد. این اعتقاد منه. من که مسلمانم.
نظرات شما نیز درست و قابل احترامه، خوب هر کسی نسبت به موضوعی دید خاصی داره و من اینگونه نگاه می کنم. برتر بینی رو دوست ندارم هرچند یقین داشته باشم برترم.
خوب ، آرام جان!
سر کلاس درس ریاضی نشستی ؛ ریاضیتت از من که همکلاسی تو ام بهتره ، چون بیشتر از من ریاضی رو خوندی و فهمیدی ، تو به من می گی من ریاضیاتم از تو بهتره ، آیا این نشان می ده که تو ضعیفی؟
.
نه اینطوری نیست ؛ شما می گید ریاضی من از تو بهتره چون من می تونم خیلی از فرمولها رو برات حل کنم که حل اون برای تو مقدور نیست.
.
و پیشنهاد می کنید که یا به اون آموزش دهید یا کتب های تقویتی رو برای اون معرفی کنید.
.
البته این هم هست ، امکان داره این مباحث بر زبان جاری نشه ولی به یقین در عمل اینگونه است!
.
فکر کنم اینکه شما شخصیت و رفتارتون طوریه که برتری گویی را یک ضعف می دونید ، خارج از برتری داشتن یک چیز با چیز دیگر است.
موفق ، موید و دلشاد باشید
بله من هرگز به دوستم نمیگم من ریاضیم از تو بهتره، چون از نظر روانشناختی دوستم رو ناراحت و خورد میکنه. من به دوستم بدون اینکه آزارش بدم کمک می کنم که اون هم به حد من برسه. این شخصیت منه. آقای .... ما همه یک نظر واحد داریم ولی هر کدوم به شیوه ی خود.
شما نیز موفق باشید.
چرا؟
قصه عجیب و غریب منو از من بپرس / من با ضریب صد و از من بپرس
داری شب های خیلی خوبی توی زندگیت / رنگ شب های بد و از من بپرس
اتفاقات عجیب و از من بپرس / خنده و طعم جدید و از من بپرس
درد من و تو فقط گرسنگی نیست / حس یه درد شدید و از من بپرس
اشکهات خرج لحظات تنهایی هاته / هر کسی به قدر خودش تنهایی داره
بهرام بیشتر از خودش تنها شد آره / طعم خوب تنهایی رو از من بپرس
گرمی تو..از گرمی نور خورشید / کتاب و ورق داری تو کوله پشتیت
کلی گل خوشگل توی باغچه خونت / رنگ گلهای قالی رو از من بپرس
دلم پاکه مثل حس تو دل یه خدشه / دقیقا مثل پاکیه دل یه بچه
هر کاری میکنم که عقده هام کم شه / تلاش های بی اثر و از من بپرس
زندگی روی باور رو از من بپرس / سوته غلط داور و از من بپرس
میدونم خیلی وقته که اشک نریختی / ولی رنگ اشکهای مادر و از من بپرس
درد یه زخم عمیق و از من بپرس / جنس آدم کثیف و از من بپرس
درد حضرت مسیح و معماهای عجیب و فرق جدید و قدیمو از من بپرس
گل هایی که میشه چید و از من بپرس / حرمت ریش سفید و از من بپرس
میدونم که چشم تو هم خیلی چیزها دیده / ولی چیزی که نمیشه دید و از من بپرس
از من بپرس...از من بپرس......از من بپرس
از من بپرس.....
یه سرم به ما بزن و یه نظری بده ممنون
حتماْ بهتون سر می زنم. یعنی همین الان. خوب یه سری سئوال هم دارم ببینم وبلاگتون جواب می ده یا نه؟
سلام
خیلی خیلی زیبا بود واقعا میگم عالی بو عالی بود واقعا یک مطلب زیبا و بدل نشین بود احسنت عالی عالی بود
یک مدت نبودید ارامش نبئد امدید ارامش اوردید
دوستار شما
علی
نظر لطف شماست آقای حسن ابراهیمی.
ممنون از این همه تحسین.
خوش اومدید.
آرام عزیزم
امیدوارم همیشه شاد و خندان باشی
زیبا می نویسی
به ما هم سر بزن
موفق باشی
http://qhasedak.blogsky.com/
نظر لطف شماست خانمه فاطمه.
حتماً سر می زنم.
سلام شلوغ
دیدم خوب با حاجی و چرکو افتادی تو بحث گفتم منم یه پاتکی بزنم ببینم چه خبرن!!!
والا تمام گفته های حاجی و چرکو و جوابهای شما را چک کردم
بحث جالبیه
ولی راسش بخوایین حوصله روضه ندارم ولی خیلی جاها با حاجی و چرکو موافقم خیلی جاها با شما و خیلی جاها با هر دو تفکر
چون این چیزی های که شما میگید همش یکیه و زاویه دیدتون فرق میکنه
ولی اونجایی که چرکو مثال درس ریاضی زده موافق نیستم البته با جوابی هم که شما بهش دادین موافق نیستم
فقط یک کلام میتونم تو جواب چرک بگم : مثالت بسیار اشتباه است چون ریاضی یه علم تجربیه و دین یه علم انسانی ، در حیطه تجربی میشه به آزمون و خطا متوسل شد و در حیطه علوم انسان خطا میتونه پایان کار باشه
پیروز باشید
همونطور که گفتید آقای وحید تمام حرف های ما به یک جا ختم میشه و فقط دیدها متفاوته و البته دیدهای متفاوت گاهی می تونن جالب و قابل بحث باشند.
وحید جان!
اینا که نوشتی عین روضه است ، مگه روضه چیه؟ حداقل باید 4 دقیقه وقتت رو گرفته باشه که این همه مطلب نوشتی !
و اما :
بحث من بر سر این که بحث حاجی و آرام در حیطه علوم انسانی است یا نظری ، نبوده که شما بحث را به این مسئله کشیدید!
بحث پیرامون فهم از یه مسئله ، یادگرفتن و یاد دادن ، اینکه یک نفر دوست نداره بگه من بیشتر از تو بلدم و مسائل پیرامون آن می باشد ، حالا می تونه این مسئله علوم انسانی باشد یا علوم تجربی ، می تونه حاصل این یاد دادن پیروزی باشه یا می تونه شکست باشه!
شما می تونید من رو همکلاس درس "دینی سابق" آرام بدونید و نظر من رو با این حالت تصور کنید.
هم وحید و هم آرام ، موفق موید و دلشاد باشید!
درود بر شما جناب آقای ...
همیشه حرفاتون رو توی قالب طنز می زدید اما اینبار خیلی جدی گفتید.
شما نیز.
سلام علیکم
اینبار قصد روضه دارم سی چرکو
چرک جان من هنوز بر سر حرفم هستم که روضه نخوندم اگه به نوشتای خودت توجه کنی اونوقت میبینی که کامنت من چشمک هم نیست چه برسه به روضه و یا اگه کامنت من روضه هست صدرصد کامنت شما رمان بینوایانه(شک نکن)
خب چرک میبینم که روضت هم به چشمک من باز ربطی نداره اگه کامنت منو بخونی من اصلا به بحثتون هیچ اشاره خاصی نکردم من فقط مثالی را که زدید مورد بحث قرار دادم که هنوزم پای حرفم هستم چون مثالی که زدید هیچ ربطی به موضوع مورد بحث تو حیطه بحث نداره!!!
دین یه چیز کیفی هست و مثال شما کاملا کمی!!
مثل این میمونه که شمارش یه آدم رو عشار بزنی مثلا بگی یک آدم و ۲۵صدم!!
نمیشه قربونت او قد بلندت برم نمیشه عزیزدلم نمیشه بوای جونی نمیشه کوکای چرکیم نمیشه چیرک چیریکم
(شد۱۱۷ثانیه)
پس میبینی زیردو دقیقه شد و روضه هم حساب نمیشه
شاد باشید و موفق چرکو حاجی و آرام
و یکمی هم جمال
ای بابا.
وحید لجباز!
وقتی من یه چیزی گفتم درسته ، بگو درسته ، بحث نکن!!!!
زمان در وقت نوشتن 117 ثانیه ، کمتر از 2 دقیقه بوده ، نوشتن کلمات بعد از آن ، زمان را بیشتر از دو دقیقه می کند ، لذا این نوشته عین یه روضه واقعی است و البته زیرپا گذاشتن قانون 90 ثانیه ای سابق البحث در همایش وبلاگیون!
و اما بعد :
چه چیزی مثل اینه؟ :
مثل این میمونه که شمارش یه آدم رو عشار بزنی مثلا بگی یک آدم و ۲۵صدم!!
.
دین ، من قبول ندارم ، چون باز داری بحث رو به حاشیه می بری!
.
وحید جان ، نگاه کن من به آرام نگفتم برو بر اساس ریاضی و اعداد و ارقام و اعشار دین را به همکلاسیت توضیح بده ، من به او گفتم : شما یه درس رو خوب بلدی مثلا ریاضی و القصه ...
.
هیچ اشاره ای به شمارش بحث و اثبات آن بر اساس اعداد نکردم ، بحث ، بحث یاد گرفتن و یاد دادنه! حالا این یاد گرفتن و یاد دادن می تونه ریاضی باشه ، می تونه فارسی باشه ، می تونه دینی باشه!
پس لطفا بحث رو تکه تکه و اعشار اعشار نکن!
.
مثال اعشاری تو هم مثل این می مونه که من به آرام بگم :
آرام جان ، بیا ریاضی رو که تو بیشتر از من بلدی بر اساس کتاب فارسی توضیح بده آخه من دینی ام ضعیفه!!!!!
.
برو لامپ صد واتیکو رو روشن کن ، مغزت واشه تا بتونی یه روضه سی بحث حاجی و آرام بخونی یا میای سی مو روضه می خونی و مثال ریاضی منو تفسیر می کنی؟
.
اذیت نکن ، گیر بهت می دما!!!!!!!!!!!!!!!
.
موفق ، موید و دلشاد باشید.
آقا من اصلاً موافق نیستم.
من اصصصصصصلا موافق نیستم...
چرا این دعوا بزن بزن و دیگیش دیگش نداره؟
خوب، من برای اولین بار توی جواب کامنتم دارم شیطنت می کنم این هم تقصیر شماست جناب آقای وحید و جناب آقای چریکو.
مثل اینکه کمال همنشینان بذله گو در من اثر کرده.
اگر قرار بر اینه که آخر تمام بحث های ما به جای رسیدن به یک تفاهم یا حداقل دو نظر متضاد، رسیدن به لامپ صد واتی باشه من اصلا تأیید نمی کنما. گفته باشماااااااا.
اسلام علیکم ای آرام
خوب تشریف دارید
خب ای چرکو انگار هر بار که ضایع میشه بازم دست بردار نیست!!
نه خدایش سی فتواش بکنید
....
«هیچ اشاره ای به شمارش بحث و اثبات آن بر اساس اعداد نکردم ، بحث ، بحث یاد گرفتن و یاد دادنه! حالا این یاد گرفتن و یاد دادن می تونه ریاضی باشه ، می تونه فارسی باشه ، می تونه دینی باشه!
پس لطفا بحث رو تکه تکه و اعشار اعشار نکن!»
...
خب چرکو مو چه سی تو بگم؟
هان؟
نه خدایش برو به چیزایی که مو گفتم یه نگاهی بنداز!!
نه مردونه برو یه نگاهی بنداز!!
آقای دانشمند
مو هیچی و هیچکس مورد بحث قرار نداده بودم فقط گفتم جناب چرکو مثلای که زدی مشکل داره همخونی با محتوا نداره
شاید از لحاظ ظاهری اون چیزی باشه که میخوای ولی هر چیزی بسته به محتواش میشه مثال زد
حالا ملت یه نگاهی به گفته چرکو که گذاشتمش تو پرانتز بکنید چه گفته؟؟
آقای چرکوی همه فن حریف
عزیز دلم
قربون اون چشای نازت برم
قربون اون سبیلای چغماقیت برم
مو فقط در مورد عدم عشار بودن شمارش آدمی مثال زدم که بگم مثالت اشتباست اونوقت تو اومدی میگی که هیچ اشاره به اعشار بودن ادم نکردی!!
خب عزیزم مگه من گفتم تو همچین اشاره ایی کردی؟؟
خدا بگم چت بکنه
تو هنوز متوجه نیستی که مثال یه چیز نسبیه و برای روشن شدن، مثال میزنن !!
حالا تو اومدی در مورد مثال مو چه گفتی
نه والا
مردونه باز یه نگاهی به همو قسمت حرفت که گذاشتمش تو پرانتز بنداز
از تو بعید بید
به هرحال ایجور که معلومه حرف زدن مو سی تو مثل آب تو هاونگ کوبیدنه
آقا برو شاد باش
تو خوت درسی مثالت درسن همچیز روبراهه!!
اصلا خر ما از کره گی دم نداشت
دلم خین کردی خو
آرام جان شما هم ببخشید وبلاگ شما را کردیم جایی برای بحث
امیدوارم تمام وبلاگ نویسان عزیز شاد و سرحال باشند
می تونید سرگرم باشید چون می دونم هیچکدام از شما از دیگری ناراحت نخواهد شد هرچند دوست ندارم دیگه این بحث رو ادامه بدید.
هردوتون سلامت باشید.
ستایش خدا
روز میلاد فاطمه زهرا(س)، روز میلاد همه خوبیهاست. روز جاری شدن زلال ایمان در همه قلبهاست. روز شستشو در چشمه معنویت فاطمی است. روز هدیه اخلاق پسندیده و خوی نیکوست. روز سجده و سپاس خداست؛ سپاس بر آفریدنِ این نور پاک، این سرچشمه رحمت، این نسیم حیات معنوی، این حوریه بهشتی در میان انسان ها. خداوندا، تو را سپاس که عشق او را در قلب ما نهادی. تو را سپاس که دست ما را به ریسمان هدایتش رساندی. مهربانا، نور پرفروغش را همواره بر زندگیمان بتابان. آمین.
میلاد کوثر پیامبر بر شما مبارک
سپاسگذارم آقا جمال. بهم لطف دارید.
با سلام
با توجه به قلم خوب و قشنگتان فکر کنم جالبه اگه به مناسبت ولادت حضرت فاطمه یه مطلب بزنید از این بحث و جدلها هم خلاص می شید.البته این یه پیشنهاد بود.
در مورد بحث صورت گرفته نیز من شدیدا با آقا وحید موافقم.آمادگی هر گونه رویارویی فیزیکی رو هم با جناب چریکو و حاجی دارم.
آقا وحید کمک کن بدبخت شدم.......
با نظرتون موافقم دوست داشتم این کار رو بکنم و یه مطلب از بانو فاطمه بزنم اما متاسفانه این چند روز وقتم خیلی پر شد و موفق به انجام این کار نشدم.
درود
دلمون واسه وبلاگتون تنگیده بود.چه کنیم گرفتاریم
راستی.........
من یه آهنگ در مورد هلیله خوندم اما نمیخوام پخشش کنم دلیلش مهمون نوازی هلیله ای هاست (تو نظراتم چندتاییش هست) خواستی آدرش آپلودشو میدم بهتون
بدرود آرام خروشان
به به سلام بزرگمهر عزیز.
البته که آدرسشو می خوام. ببینم چیکار کردی!! آفرین پسر.